بنام پروردگار حی و توانا
باران که شدى مپرس ، این خانهی کیست باران که شدى، پیالهها را نشمار باران! تو که از پیش خدا مىآیی بر درگه او چونکه بیفتند به خاک با سوره ى دل ، اگر خدارا خواندى این بىخردان، خویش، خدا مىدانند از قدرت حق ، هرچه گرفتند به کار گر درک کنى خودت خدا را بینى
سقف حرم و مسجد و میخانه یکیست
جام و قدح و کاسه و پیمانه یکیست
توضیح بده عاقل و فرزانه یکیست
شیر و شتر و پلنگ و پروانه یکیست
حمد و فلق و نعرهى مستانه یکیست
اینجا سند و قصه و افسانه یکیست
در خلقت حق، رستم و موریانه یکیست
درکش نکنى , کعبه و بتخانه یکیست
بالای صفحه |